vفشین پیرهاشمی، از هنرمندان معاصر ایران که در سالهای اخیر با فروش آثارش در حراجیهای معتبر بینالمللی به یکی از گرانترین نقاشان زیر ۴۰ سال خاورمیانه بدل شده بود، ۱۷ آذر ماه در تهران درگذشت. برخی از خبرگزاریهای ایران دلیل درگذشت او را در ۵۰ سالگی ایست قلبی اعلام کردهاند. افشین پیرهاشمی، متولد سال ۱۳۵۳ در ارومیه و دانشآموخته رشته نقاشی در دانشگاه آزاد بود. او در حدود ۲۰ سال گذشته اجازه برگزاری نمایشگاه در داخل ایران را نداشت. با این همه پیش از چنین ممنوعیتی، آثارش را در شماری از گالریهای بزرگ تهران از جمله سیحون، هما، برگ و موزه هنرهای معاصر تهران به نمایش گذاشته بود. آقای پیرهاشمی اولین نمایشگاه انفرادی خود را در سال ۱۳۶۹ در گالری بامداد برگزار کرد و کمتر از یک دهه بعد توانست در نمایشگاههای انفرادی و گروهی و نیز در حراجیهای بینالمللی معتبری مثل کریستیز، بونامز و فیلیپس آثارش را پیش روی مخاطبان بگذارد و خیلی زود جایی ثابت برای خود بیابد تا آنجا که به یکی از گرانترین هنرمندان جوان معاصر خاورمیانه بدل شد.شرکت در دوسالانه بینالمللی هنر در پکن، پایتخت چین، در سال ۱۳۸۴ و کسب رتبه دوم آن نمایشگاه، راه را برای حضور او در عرصه بینالمللی هموار کرد. با این همه، آشنایی و همکاری با «ایام گالری» که در دمشق تاسیس شده بود و در دبی نیز شعبه داشت، باعث شد پیرهاشمی کارهایش را در سطحی وسیعتر به نمایش بگذارد و به فروش برساند. او این همکاری را سخت سازنده یافت، چنان که دربارهاش گفت: «سیستم ایام گالری با سیستم گالریهای ایران فرق میکند. من از ایام گالری حقوق میگیرم و مانند یک کارمند، هر نقاشی میکشم به ایام گالری تعلق دارد؛ ازاینرو، طبق قراردادمان آنها تصمیم میگیرند کی و کجا و با چه آثاری از من نمایشگاه برگزار کنند یا اصلاً نمایشگاه برگزار نکنند.» افشین پیرهاشمی در شیوه اجرا، روشی ویژه را به کار گرفت. از رنگ دوری جست و در بسیاری از تابلوهایش از میان همه رنگها به سیاه و سفید بسنده کرد. کارهای او بهطور معمول ابعادی بزرگ دارند و برخی از منتقدان هنری، او را فتورئالیست خواندهاند. تکنیک به کارگرفته در آثارش با موافقتها و مخالفتهای زیادی روبهرو است ولی در نهایت، باعث شد که کارهایش در عرصه هنر تجسمی معاصر ایران، ویژه و منحصر بهفرد باشد. هرچند در سال ۲۰۲۱ در نمایشگاهی به نام «کوکاکولا» در دبی در اقدامی غیرمنتظره، مجموعهای از نقاشیهای رنگی خود را به نمایش گذاشت. اما ویژگی کار افشین پیرهاشمی، تنها به تکنیک و شیوه اجرای او محدود نمیشود، بلکه بهشکل عممیقتری برآمده از نگاه او و تم و موضوع نقاشیهایش است. زنان پیچیده در لایههای متعدد و تو در توی حجابی سیاه در متنی سفید با عناصری اغلب نامنتظره از شمشیر و اسلحه و کلاهخود گرفته تا خط و شعر فارسی. به این ترتیب، پیرهاشمی نه تنها زن را در مرکز کار و نگاه خود قرار داد، بلکه در رویکردی مینیمالیستی یا سادهگرایانه، با افزودن عناصری اندک به روایت پنهان در نقشهایش، ابعادی اجتماعی، تاریخی، سیاسی و البته فرهنگی هم میدهد که در رویارویی سنت و تجدد او را در کنار روایت دیگر هنرمندان معاصر مینشاند؛ روایتی که میتوان و باید آن را اصلیترین و کلانترین روایت هنر و ادبیات مدرن و معاصر دانست. او در برخی از کارهایش از چهره مهناز افشار و مهتاب کرامتی، هنرپیشگان سینمای ایران، استفاده کرد. در سال ۲۰۰۹ یکی از نقاشیهایی که از مهتاب کرامتی کشید، روی جلد کاتالوگ کریستیز دبی شد تا برای اولین بار تا آن زمان اثر یک هنرمند ایرانی روی جلد کاتالوگ کریستیز منتشر شود. هرچند زنان در آثار افشین پیرهاشمی آشکارا نشانههایی از امروز را با خود دارند، اما در عین حال بخش ثابتی از نگاه پیرهاشمی به زنان، نگاهی اسطورهای است. او خود درباره تمرکز بر زنان در آثارش گفته بود : «زنان برای من نماد زمین و باروری هستند؛ نمادی از زندگی و مهر که همواره در تاریخ تحت ظلم و بیعدالتی قرار گرفتهاند. این زنان با وجود تمامی سختیها، ایستادهاند و همین الهامبخش آثار من است.»